براي محمدرضاي گلم...
محمدرضا جونم تولدت رو با تقديم هزاران شاخه گل مريم و رز تبريك ميگويم.
ايشالا كه هميشه زير سايه پدر و مادرت زندگي خوب و شيريني داشته باشي
و خنده مهمون هميشگي لبهات باشه و سلامتي هديه هميشگي خداي مهربون برتو باشه.
فرشته خواهر عزيزم اولين سالگرد مادر شدنت مبارك.
خدارا هزاران بار شكر كه پسر خاله خوشگل و نازنيني مثل محمدرضا كوچولو رو براي سانلي و اليساي من هديه داده.
ديروز جشن تولد محمدرضا جون بود و يه برف بسيار سنگيني باريده بود و من و سانلي هم كه عاشق برفيم و كلي خوشمون مياومد و همش بيرون رو تماشا ميرديم.البته چند روزيه كه مامان جون به خاطر آب مرواريد چشمش رو عمل كرده و ما و خاله فرشته يك در ميون اونجا ميمونيم و ديروز هم خونه مامان جون بوديم و بعد از ظهر بابايي اومد و ما و مامان جون و خاله مهناز رو به خونه خاله فرشته اينا برد و خيابونا خلوت و پراز برف بود و خيليا نتونسته بودن ماشينشون رو بيرون بيارن ولي دست بابايي درد نكنه كه به زحمت ماشين رو بيرون آورده بود و از بس اطراف حياط آپارتمانمون رو پارو كرده بود تا بتونه ماشين رو بيرون بياره دستاش درد ميكرد و كمي تاول زده.واقعا"دستش درد نكنه و خودش هم ميگفت ارزش محمدرضاجان خيلي بيشتر از ايناست.
كيك تولد محمدرضا جونم باب اسفنجي بود و خيلي خوشگل و خوشمزه بود.ايشالا كه كيك تولد دانشگاه رفتنش و عروسيش رو بخوريم.........
سانلي هم با محمدرضا بازي ميكرد و با عموشهرام و خاله فرشته و محمدرضا بادكنك باد ميكردن و ميخنديدن و خيلي خيلي خوش گذشت.
محمدرضاي عزيزم تمام روزهاي زندگيت بهاري باد.