بازم محمدرضا...
بازم محمدرضا و بازم خلاقيت ههههههه
محمدرضا ميبينم كه بازم رفتي بالا سر دختر من
البته توي بغل سانلي نشسته و به اليسا نگاه ميكنه تا صداش كردم كه خاله چيكار ميكني اينجوري گفت بب يعني ببه(ني ني).ديگه چي بگم محمدرضاي عزيزم كه هر روز بيش از پيش شيرينتر و نازتر ميشي فدات شم عزيزدلم
اينم عكس خلاقيت عزيزدلم محمدرضاكوچولو...
البته نا گفته نماند كه اليسا هم چشم از محمدرضا برنميداره
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی