سانلي آدم برفي درست ميكند
شنبه(فردای روزی که برف باریده بود)صبح دیدم آفتاب درمومده وهواکمی گرمتره به سانلی جون گفتم مامانی میخوای آدم برفی درست کنیم سانلی هم ذوق کرد وتموم صبحانه اش رو خورد وباهم رفتیم محوطه.سانی جون برفها رو تو دستش گلوله میکرد ومیداد به بابا تا آدم برفی درست کنن.بابای سانلی میگفت برف بودن برفای قدیم این برفها سبکن و زود آب میشن(اینم یه حرف استادانه).
سانلی جون هر وقت که میبینه برف میباره یه هویج از یجچال بر میداره ومیگه بریم آدم برفی درست کنیم وساعتها هویج به دست میشینه.ولی این دفعه هویج مون تموم شده بود ونتونست هویج برداره وآدم برفیش هم بدون دماغ از آب در اومد.
سانلی و بابا درحال درست کردن آدم برفی
(مثل اينكه بابايي بيشتر ذوق كرده)
واین هم هنرنمایی تک نفره سانلی گلم
سانلي چه ناناسي عزيزم
سانلی جونم دوست دارم عروسکم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی