يكماه تا عيد...
يكماه بيشتر تا عيد نمونده و هر كجا رو كه نگاه ميكني بوي عيد پيچيده .همه در حال خونه تكوني و خريد وسايل عيد هستن و خيلي ها هم براي مسافرت نوروزي برنامه ريزي ميكنن.ولي من هنوز هيچ كاري انجام ندادم و تنها كاري كه انجام داديم پريروز براي سانلي جونم لباسهاي عيدش رو خريديم و ايشالا تو پست بعدي عكساش رو ميذارم.هر روز ميگم از فردا كم كم شروع كنم واسه خونه تكوني ولي فردا كه ميشه ميبينم اصلا حال و حوصله خونه تكوني رو ندارم.همسري هم گفته هيچ كاري نكن بذار يكي دو روز كه كاري نداشتم با هم خونه تكوني ميكنيم.البته ناگفته نماند كه در اين ميان سانلي هر روز به من ميگه مامان زود باش خونه تكوني كنيم.قربونش برم عاشق خونهتكونيه.باز خوش به حال من كه دخترم كمي كه بزرگ بشه به دادم ميرسه
امسال كه سال بسيار خوب و پر از شادي و سلامتي و موفقيت برايمان بود و اميدوارم تا آخر سال همينطور باشه.
سانلي مهربونم فدات شم.