سانلي جانسانلي جان، تا این لحظه: 16 سال و 6 ماه و 4 روز سن داره
اليسا جاناليسا جان، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 16 روز سن داره

سانلی و الیسا

اولين پست سال 91-سال نو مبارك

    دلت شاد و لبت خندان بماند           برايت عمر جاويدان بماند خدا را ميدهم سوگند بر عشق    هر آن خواهي برايت آن بماند بپايت ثروتي افزون بريزد           كه چشم دشمنت حيران بماند تنت سالم سرايت سبز باشد           برايت زندگي آسان بماند تمام فصل سالت عيد باشد             چراغ خانه ات تابان بماند.     آغاز سال 1391بر همگان مبارك.اميدوارم سالي سرشار از موفقيت و پيروزي تؤا...
9 فروردين 1391

آخرين ساعات سال 90

  امروز سه شنبه است و دیگه ٥ ساعت بیشتر تا تحویل سال نو نمونده و کم کم داریم با سال ٩٠ خداحافظی میکنیم.الان ساعت ٣:٤٤دقیقه شب است و قرار است صبح ساعت ٨ و٤٤ دقیقه و ٢٧ثانیه سال نو تحویل شود. آرزو دارم روزهایی که پیش رو داری، آغاز روزهایی باشد که آرزو داری. عید نوروز مبارک.   ...
1 فروردين 1391

آخرین پست سال 90

    امروز 29 اسفند ماه آخرین روز سال 90 هست و من و سانلی از دیروز خونه مامان جون موندیم آخه بابایی دیروز رفت تهران و امشب برمیگرده.خاله مهناز مهربون و عمو عادل هم امروز ساعت 11صبح رفتن ماه عسل.     خواهر گلم در آغاز بهار،آغاز زندگی مشترکتان همیشه بهاری باد.ایشالا خوشبخت بشین و زندگیتون همیشه مثل عسل شیرین باشه.       من هم آخرین پست سال 90 رو از خونه مامان جون اینا مینویسم.امسال سال بسیار خوبی برایمان بود.از خدای مهربون به خاطر سلامتی و دل شادی که مثل هر سال،امسال هم به من و تمام خانواده ام عطا فرموده بود بینهایت شکرگزارم و آرزو میکنم سال نود هم...
29 اسفند 1390

آخرين روزهاي سال 90

     به استقبال بهار ميرويم و فردا آخرين روز سال 90 هست.اميدوارم كه سال نود براي همه سال خوبي بوده باشه و آرزو ميكنم سال 91 سالي خوب و پر از موفقيت و زيباتر از سالهاي قبل و البته توام با سلامتي براي همه باشه. عطر نرگس ،رقص باد.نغمه شوق پرستوهاي شاد.خلوت گرم كبوتران مست.نرم نرمك ميرسد اينك بهار.خوش به حال روزگار.پيشاپيش سال نو مبارك. ...
28 اسفند 1390

عروسي خاله جونم

  چند روز بود آپ نميكردم چون سرمون حسابي گرم بود.روز 5شنبه 25/12/90حنابندان خاله مهناز(خواهرم) بود و چند روزي بود كه خونه مامان جون اينا مشغول تدارك مراسم عروسي بوديم.شنبه هم قرار بود برن ماه عسل كه هوا سرد شد و خيلي برف باريد براي همين موندن تا هوا خوب شه بعدا" انشالا به سلامتي برن. سانلي جون هم تو عروسي دختر خوبي بود و اصلا" اذيتم نكرد فقط بعضي وقتها ميگفت مامان نرقص. در آغاز بهار،آغاز زندگي مشتركتان هميشه بهاري باد. خاله مهناز مهربون انشالا خوشبخت بشين و زندگي پر از مهر و محبتي داشته باشين. خوشبختي شما آرزوي قلبي ماست.   ...
28 اسفند 1390

چهارشنبه سوري خيلي خوش گذشت

  ديروز عصر رفتيم بازار و بابايي براي خودش لباس خريد و بعد رفتيم خونه مامان بابايي براي تبريك چهارشنبه سوري و از اونجا هم اومديم خونه مامان جون ايناو بعد از ما شهزاد دايي جون اينا و بهزاد دايي جون اينا هم اومدن و رفتيم آتيش روشن كرديم و از روي آتيش پريديم.سانلي وآيدين هم كلي ذوق كرده بودن و بمب ميتركوندن البته به كمك بابايي.بعد از اون مثل هميشه غذاي چهارشنبه سوري مامان جون كه قرمه سبزي و ماهي دودي بود رو نوش جان كرديم.بعد از شام هم بهمن دايي اينا اومدن و تا ميتونستيم گل گفتيم و گل شنيديم و خنديديم.سانلي هم كه همش با آيدين دعوا ميكرد و هرچي آيدين ميگفت سانلي برعكس اونو ميگفت.نميدونم چرا سانلي بعضي موقع ها لجباز ميشه و هر چي هم بهش...
24 اسفند 1390

چهارشنبه سوري مبارك

  سانلي جانم: زيباترين گلها زير پايت قشنگ ترين چشم ها بدرقه راهت زيباترين لبخندهابرلبانت وبالاترين دست ها نگهبانت باشه. چهارشنبه سوري مبارك عزيزم. چهارشنبه سوري بر همگان مبارك.از خداي مهربون ميخوام كه در سال جديد سلامتي و دلي شاد قسمت همه بكنه.   ...
23 اسفند 1390

مكه...

  ديشب شام براي مراسم مكه مامان فاطمه زندايي اينا دعوت بوديم.ساعت 9 رسيديم تالار همه بودن ولي حجاج هنوز نيومده بودن آخه هوا ابري بود و هواپيما نمي تونست بشينه و چند بار برگشته بود تهران و تبريز و بالاخره ساعت 10 شام خورديم و بعد از شام حاجي ها رسيدن و خيلي لحظه خوبي بود و همه دورشون جمع شديم و زيارت قبول گفتيم.ديشب رو  هيچوقت فراموش نميكنم خيلي برام لحظه خاطره انگيزي بود. ايشالا قسمت بشه اونهايي كه مكه نرفتن برن مكه و اونهايي هم كه رفتن دوباره قسمت شون بشه.الهي آمين سانلي جونم ايشالا قسمت بشه با هم بريم مكه. ...
23 اسفند 1390

آرزويم اين است...

  آرزويم اين است نتراود اشك در چشم تو هرگز مگر از شوق زياد... نرود لبخند از عمق نگاهت هرگز... و به اندازه هر روز تو عاشق باشي عاشق آنكه تو را ميخواهد... و به لبخند تو از خويش رها ميگردد... و تو را دوست بدارد به همان اندازه كه دلت ميخواهد...   ...
22 اسفند 1390